مهمترین اصطلاحات فروش
در ادامه، لیستی از ۶۰ اصطلاح رایج در فروش همراه با تعریف ساده و کاربردی هرکدام آوردهایم. این اصطلاحات میتوانند به فروشندگان، بازاریابها و مدیران کمک کنند تا حرفهایتر و مؤثرتر عمل کنند:
1. سرنخ فروش (Lead)
سرنخ فروش به فرد یا سازمانی گفته میشود که بهنوعی علاقهمندی اولیه نسبت به محصولات یا خدمات شما نشان داده است. این علاقهمندی ممکن است از طریق پر کردن یک فرم، عضویت در خبرنامه، تماس تلفنی، یا حتی بازدید از وبسایت شما شکل گرفته باشد. سرنخها اولین نقطه تماس در فرایند فروش هستند و برای اینکه به مشتری تبدیل شوند، نیاز به پیگیری و پرورش دارند.
2. مشتری بالقوه (Prospect)
مشتری بالقوه، فردی است که هم علاقهمندی اولیه را نشان داده، و هم شرایط و ویژگیهای لازم برای خرید از شما را دارد. مثلاً بودجه کافی دارد، به تصمیمگیرنده نهایی نزدیک است، و نیاز واقعی به محصول شما دارد. مشتری بالقوه نسبت به یک سرنخ خام، در مرحلهی پیشرفتهتری از قیف فروش قرار دارد.
3. مشتری (Customer)
مشتری کسی است که حداقل یکبار از محصولات یا خدمات شما خرید کرده است. ممکن است هنوز به شما وفادار نباشد یا فقط یکبار خرید کرده باشد، ولی همین که معاملهای بین شما اتفاق افتاده، او را به مشتری تبدیل میکند. هدف تیم فروش این است که مشتریها را به مشتریان وفادار و بلندمدت تبدیل کند.
4. مشتری وفادار یا موکل (Client)
موکل یا مشتری وفادار به کسی گفته میشود که رابطهای مداوم، پایدار و تکرارپذیر با کسبوکار شما دارد. این افراد معمولاً از خدمات بلندمدت، اشتراکها یا همکاریهای مستمر استفاده میکنند. حفظ و رضایت این مشتریها اهمیت زیادی دارد، چرا که هم سودآوری بیشتری دارند و هم احتمال بیشتری دارد که شما را به دیگران معرفی کنند.
5. قیف فروش (Sales Funnel)
قیف فروش یک مدل ذهنی است که نشان میدهد مشتریان چگونه از مرحله آشنایی با برند شما، به مرحله خرید میرسند. این قیف معمولاً از چند مرحله تشکیل میشود: آگاهی، علاقهمندی، تصمیمگیری، و اقدام به خرید. وظیفه تیم فروش این است که افراد را در هر مرحله، با ابزار و تکنیک مناسب، به مرحله بعدی هدایت کند.

6. نرخ تبدیل (Conversion Rate)
نرخ تبدیل به درصدی از سرنخها گفته میشود که به مشتری واقعی تبدیل شدهاند. مثلاً اگر از ۱۰۰ سرنخ، ۱۰ نفر خرید کردهاند، نرخ تبدیل شما ۱۰٪ است. این شاخص یکی از مهمترین معیارهای موفقیت در فروش و بازاریابی است، چون نشان میدهد چقدر در متقاعدسازی مشتریان موفق بودهاید.
7. خط لوله فروش (Sales Pipeline)
خط لوله فروش یک تصویر گرافیکی یا ذهنی است از تمام فرصتهای فروش که تیم فروش در حال پیگیری آنهاست. هر فرصت فروش در یکی از مراحل خرید قرار دارد و مدیر فروش میتواند با بررسی خط لوله، منابع، اولویتها و پیشبینی درآمد آینده را مشخص کند. این ابزار کمک میکند تا هیچ فرصت فروشی از قلم نیفتد.
8. تماس سرد (Cold Call)
تماس سرد زمانی اتفاق میافتد که فروشنده بدون هماهنگی قبلی با فردی تماس میگیرد تا محصول یا خدمات خود را معرفی کند. این روش یکی از سنتیترین و سختترین روشهای فروش است، چون معمولا مخاطب آمادگی ذهنی برای گفتگو ندارد. اما اگر درست انجام شود، میتواند سرنخهای خوبی ایجاد کند.
9. سرنخ گرم (Warm Lead)
سرنخ گرم به فردی گفته میشود که قبلاً با شما تعاملی داشته یا به نوعی علاقهمندی خود را نشان داده است. مثلاً ممکن است قبلاً در وبینار شما شرکت کرده، با پشتیبانی شما تماس گرفته، یا ایمیل بازاریابی شما را باز کرده باشد. این نوع سرنخها راحتتر به مشتری تبدیل میشوند چون با برند شما آشنا هستند.
10. سرنخ داغ (Hot Lead)
سرنخ داغ کسی است که هم به محصول یا خدمت شما علاقه دارد، هم بودجه کافی، و هم آمادگی برای خرید در کوتاهمدت. این سرنخها باید با سرعت و دقت بالا پیگیری شوند، چون احتمال تبدیلشدنشان به مشتری بسیار بالاست. تیمهای فروش معمولا این نوع سرنخها را در اولویت قرار میدهند.
11. فروش افزایشی (Up-selling)
فروش افزایشی به حالتی گفته میشود که فروشنده به جای فروش محصول پایه، نسخهی گرانتر، حرفهایتر یا کاملتری از همان محصول را به مشتری پیشنهاد میدهد. مثلاً وقتی مشتری قصد خرید یک موبایل دارد، فروشنده مدل با حافظه بیشتر یا امکانات بهتر را معرفی میکند. این روش درآمد فروش را افزایش میدهد و اگر درست انجام شود، باعث رضایت بیشتر مشتری هم خواهد شد.
12. فروش مکمل (Cross-selling)
در فروش مکمل، به مشتری محصول یا خدماتی پیشنهاد میشود که مرتبط با خرید اصلی اوست. مثلاً اگر مشتری لپتاپ خریده، فروشنده یک کیف لپتاپ یا ماوس را هم پیشنهاد میدهد. هدف این است که هم سبد خرید بزرگتر شود، هم تجربه خرید برای مشتری کاملتر و راحتتر گردد.
13. ارزش طول عمر مشتری (Customer Lifetime Value – CLV)
این شاخص نشان میدهد که یک مشتری در طول رابطهاش با شما، بهطور میانگین چقدر درآمد برای کسبوکار ایجاد میکند. دانستن CLV کمک میکند بفهمید چقدر باید برای جذب و حفظ هر مشتری سرمایهگذاری کنید. افزایش CLV یعنی کسبوکار سودآورتری دارید.
14. شاخص ریزش مشتری (Churn Rate)
این شاخص درصد مشتریانی را نشان میدهد که در یک بازه زمانی معین، خرید یا همکاری با شما را متوقف کردهاند. اگر نرخ ریزش بالا باشد، باید دلایل آن بررسی و برطرف شود. پایین آوردن Churn Rate یکی از اولویتهای بازاریابی و فروش پایدار است.
15. اعتراض مشتری (Objection)
اعتراض، واکنشی است که مشتری بالقوه هنگام شنیدن پیشنهاد فروش دارد و ممکن است شامل نگرانی درباره قیمت، نیاز واقعی، زمان خرید یا اعتماد به برند شما باشد. هنر فروشنده حرفهای این است که اعتراضات را شناسایی، بررسی و رفع کند تا مسیر خرید هموار شود.
16. تکنیک بستن فروش (Closing)
بستن فروش یعنی رساندن مکالمه یا فرایند فروش به نقطه نهایی خرید. تکنیکهای مختلفی برای بستن فروش وجود دارد، مانند ایجاد حس فوریت، پیشنهاد تخفیف، یا پرسیدن سوال نهایی مثل “میخواید با پرداخت آنلاین پیش برید؟” بستن فروش، لحظهی طلایی در مسیر فروش است.
17. تماس پیگیری (Follow-up)
بسیاری از فروشها بعد از تماس یا جلسه اول انجام نمیشوند. تماسهای پیگیری به این معناست که فروشنده در زمان مناسب دوباره با سرنخ یا مشتری بالقوه تماس میگیرد تا روند تصمیمگیری را جلو ببرد. پیگیری منظم و حرفهای، یکی از اصلیترین دلایل موفقیت فروشندگان حرفهای است.
18. پیشنهاد ارزش (Value Proposition)
پیشنهاد ارزش یعنی اینکه محصول یا خدمت شما چه مشکلی را برای مشتری حل میکند و چه مزیتی نسبت به رقبا دارد. این پیشنهاد باید واضح، قانعکننده و قابل اندازهگیری باشد. یک پیشنهاد ارزش قوی، پایهی اصلی هر مکالمه فروش موفق است.
19. نرخ موفقیت فروش (Win Rate)
نرخ موفقیت فروش نشان میدهد که چه درصدی از فرصتهای فروش به فروش واقعی منجر شدهاند. اگر از ۲۰ فرصت فروش، ۵ مورد به قرارداد ختم شود، نرخ موفقیت شما ۲۵٪ است. تحلیل این شاخص کمک میکند تیم فروش عملکرد خود را بررسی و بهبود دهد.
20. آمادگی خرید (Buying Readiness)
آمادگی خرید یعنی اینکه مشتری بالقوه در چه مرحلهای از تصمیمگیری قرار دارد. برخی فقط در حال تحقیق هستند، برخی دیگر آماده خرید فوریاند. تشخیص این موضوع کمک میکند روش برخورد مناسب با هر مشتری انتخاب شود.

21. پیشبینی فروش (Sales Forecasting)
پیشبینی فروش یعنی تخمین درآمد آیندهی کسبوکار بر اساس دادههای گذشته، روندهای فعلی و عملکرد تیم فروش. این پیشبینی به برنامهریزی بهتر منابع، بودجه و استراتژی کمک میکند و برای تصمیمگیریهای مدیریتی بسیار حیاتی است.
22. پیشنهاد محدود (Limited-Time Offer)
نوعی تکنیک فروش است که محصول یا خدمت با شرایط خاص (مثل تخفیف یا هدیه) فقط برای مدت زمان محدودی ارائه میشود. این روش با ایجاد حس فوریت در مشتری، تصمیمگیری را تسریع میکند.
23. نیازسنجی (Needs Assessment)
در این مرحله فروشنده با سوال پرسیدن و گوشدادن فعال، نیازها، مشکلات و اهداف مشتری را شناسایی میکند. این اطلاعات به او کمک میکند تا راهحل مناسبی را پیشنهاد دهد و احتمال بستن فروش را افزایش دهد.
24. ارائه فروش (Sales Presentation)
یک ارائه ساختارمند و هدفمند است که فروشنده برای معرفی محصول یا خدمت، ویژگیها، مزایا و ارزش پیشنهادیاش به مشتری انجام میدهد. این ارائه میتواند حضوری، تلفنی یا آنلاین باشد.
25. فرصت فروش (Sales Opportunity)
به مشتری بالقوهای که علاقهمندی واقعی دارد و وارد مرحله تعامل فعال با فروشنده شده، فرصت فروش میگویند. این فرصتها باید پیگیری و تحلیل شوند تا به قرارداد نهایی برسند.
26. پیگیری بعد از فروش (After-Sales Follow-up)
مجموعه اقداماتی که پس از خرید مشتری انجام میشود برای اطمینان از رضایت او، پاسخ به سوالات احتمالی و ایجاد فرصت برای خرید مجدد یا معرفی به دیگران.
27. سیستم مدیریت ارتباط با مشتری (CRM)
نرمافزار یا سیستمی برای مدیریت تعامل با مشتریان، ثبت اطلاعات تماس، سابقه خرید و پیگیریها. CRM به تیم فروش کمک میکند تا ارتباطی مؤثر، متمرکز و ماندگار با مشتریان داشته باشند.
28. نرخ پاسخدهی (Response Rate)
درصدی از مشتریان بالقوه که به تماس یا پیام فروش شما واکنش نشان میدهند. نرخ پاسخدهی بالا نشانه اثربخشی پیام، پیشنهاد یا کانال ارتباطی انتخابشده است.
29. اعتمادسازی (Building Trust)
فرایندی است که طی آن فروشنده با صداقت، ارائه اطلاعات درست و پاسخگویی مؤثر، اعتماد مشتری را جلب میکند. بدون اعتماد، هیچ فروشی پایدار نخواهد بود.
30. ارتباط مستمر (Consistent Communication)
حفظ ارتباط منظم، پیوسته و هدفمند با مشتری در مراحل مختلف فروش. این ارتباط میتواند از طریق ایمیل، تماس، پیامک یا شبکههای اجتماعی انجام شود.
31. آموزش فروش (Sales Training)
برنامههای آموزشی برای افزایش مهارتهای تیم فروش در زمینههایی مثل تکنیکهای مذاکره، بستن فروش، پاسخ به اعتراضات و استفاده از ابزارهای فروش.
32. نقشه سفر مشتری (Customer Journey Map)
نقشهای که مراحل مختلفی را که مشتری از لحظه آشنایی تا خرید و حتی بعد از خرید طی میکند، نشان میدهد. این نقشه به بهینهسازی تجربه مشتری کمک میکند.
33. سوال باز (Open-ended Question)
سوالی که پاسخ آن بله یا خیر نیست و مشتری را تشویق میکند توضیح بدهد. این سوالها در مرحله نیازسنجی بسیار مؤثرند و اطلاعات ارزشمندی فراهم میکنند.
34. سوال بسته (Closed-ended Question)
سوالی که پاسخ آن کوتاه و مشخص است، مانند بله/خیر یا عدد. این سوالها برای تأیید اطلاعات یا هدایت گفتوگو به سمت بستن فروش استفاده میشوند.
35. نماینده فروش (Sales Representative)
فردی که مسئول معرفی، ارائه و فروش محصولات یا خدمات به مشتریان است. او میتواند در فروش حضوری، تلفنی یا آنلاین تخصص داشته باشد.
36. فروش مشاورهای (Consultative Selling)
روشی در فروش که تمرکز آن بر درک دقیق نیازهای مشتری و ارائه راهحل متناسب است. فروشنده نقش مشاور را دارد، نه فقط کسی که محصول را میفروشد.
37. ارزیابی رقبا (Competitive Analysis)
بررسی و تحلیل نقاط قوت و ضعف رقبای مستقیم برای یافتن مزیت رقابتی و شناسایی فرصتهای بازار.
38. تحلیل رفتار مشتری (Customer Behavior Analysis)
فرایندی برای بررسی نحوه تعامل مشتری با محصول، محتوا یا برند. این تحلیل به بهبود استراتژی فروش و بازاریابی کمک میکند.
39. استراتژی خروج (Exit Strategy)
برنامهای برای زمانهایی که فروش به نتیجه نمیرسد یا باید از یک فرصت فروش صرفنظر کرد. این استراتژی از اتلاف وقت و منابع جلوگیری میکند.
40. سنجش رضایت مشتری (Customer Satisfaction Survey)
پرسشنامههایی برای سنجش میزان رضایت مشتری از تجربه خرید، خدمات و پشتیبانی. اطلاعات حاصل از آن برای بهبود فرآیند فروش بسیار مهم است.

41. تخفیف هدفمند (Targeted Discount)
تخفیفی که برای گروه خاصی از مشتریان (مثلاً مشتریان وفادار یا مشتریان جدید) طراحی شده تا باعث تحریک خرید شود.
42. کاهش قیمت موقت (Temporary Price Reduction)
یک استراتژی کوتاهمدت برای افزایش فروش در زمان خاص، مانند پایان فصل یا مناسبتها.
43. پیشنهاد غیرقابل رد (Irresistible Offer)
پیشنهادی که آنقدر جذاب و باارزش است که مشتری نمیتواند آن را نادیده بگیرد. این پیشنهاد معمولاً ترکیبی از تخفیف، ضمانت، پاداش یا امتیاز ویژه است.
44. بازاریابی دهانبهدهان (Word of Mouth)
نوعی بازاریابی که در آن مشتریان راضی، برند یا محصول شما را به دیگران معرفی میکنند. این روش کمهزینه و بسیار مؤثر است.
45. معامله بُرد-بُرد (Win-Win Deal)
موقعیتی که در آن هم فروشنده و هم مشتری احساس رضایت و منفعت میکنند. این نوع معاملات باعث ایجاد رابطه بلندمدت و وفاداری میشود.
46. پیشپرداخت (Down Payment)
مبلغی که مشتری قبل از دریافت کامل محصول یا خدمات پرداخت میکند. این مبلغ میتواند بهعنوان تعهد خرید یا تضمین معامله عمل کند.
47. برندینگ شخصی در فروش (Personal Branding)
ساختن تصویر حرفهای و قابل اعتماد از فروشنده در ذهن مشتریان. این موضوع میتواند تأثیر زیادی در موفقیت مذاکرات و بستن فروش داشته باشد.
48. تیم فروش (Sales Team)
گروهی از افراد که وظیفه فروش محصول یا خدمات را بر عهده دارند. این تیم میتواند شامل نمایندگان فروش، مدیر فروش، مشاوران و پشتیبانان فروش باشد.
49. ارائه دموی محصول (Product Demo)
نمایش عملی محصول به مشتری بالقوه برای نشان دادن قابلیتها و مزایای آن. این کار معمولاً در فروشهای B2B بسیار مؤثر است.
50. سیگنال خرید (Buying Signal)
رفتار یا گفتار مشتری که نشاندهنده آمادگی او برای خرید است. مثلاً وقتی میپرسد “این محصول چند وقت ضمانت دارد؟” یا “موجودی دارید؟”
51. قیمتگذاری مبتنی بر ارزش (Value-Based Pricing)
در این مدل، قیمت محصول بر اساس ارزشی که برای مشتری ایجاد میکند تعیین میشود، نه صرفاً هزینه تولید آن. این روش در فروش محصولات خاص یا با کیفیت بالا مؤثر است.
52. فرآیند فروش (Sales Process)
مجموعهای از مراحل ساختاریافته از شناسایی سرنخ تا بستن فروش و پیگیری بعد از خرید. هر کسبوکار میتواند فرآیند مخصوص به خود را طراحی کند.
53. ارتقاء فروش (Sales Promotion)
فعالیتهایی برای تحریک مشتری به خرید سریعتر مانند تخفیف، جایزه، کوپن و فروش ویژه. این فعالیتها معمولاً کوتاهمدت هستند.
54. سیستم ارجاع (Referral System)
برنامهای که در آن مشتریان فعلی، مشتریان جدید معرفی میکنند و در ازای آن پاداش میگیرند. این سیستم باعث رشد ارگانیک فروش میشود.
55. اسکریپت فروش (Sales Script)
متنی آماده که فروشنده در مکالمههای فروش از آن استفاده میکند تا مسیر گفتگو حرفهای و مؤثر باشد. این اسکریپت میتواند شامل پرسشها، پاسخها و جملات کلیدی باشد.
56. تحلیل KPI فروش (Sales KPI Analysis)
تحلیل شاخصهای کلیدی عملکرد در فروش، مثل تعداد تماسها، نرخ تبدیل، میانگین ارزش سفارش و… برای بهبود استراتژیهای فروش.
57. چرخه خرید مشتری (Customer Buying Cycle)
مراحل مختلفی که مشتری برای تصمیمگیری طی میکند: آگاهی، علاقهمندی، بررسی گزینهها، تصمیمگیری، خرید و استفاده. شناخت این چرخه به برنامهریزی فروش کمک میکند.
58. هزینه جذب مشتری (Customer Acquisition Cost – CAC)
هزینهای که برای جذب هر مشتری جدید صرف میشود. شامل تبلیغات، حقوق تیم فروش، ابزارها و… کاهش CAC به افزایش سودآوری کمک میکند.
59. معامله فوری (Flash Deal)
پیشنهاد محدود با مدت زمان بسیار کوتاه (چند ساعت یا یک روز) که برای افزایش سریع فروش استفاده میشود.
60. تحلیل فروش (Sales Analysis)
بررسی دادهها و روندهای فروش برای شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها. این تحلیل پایه تصمیمگیریهای آینده است.
سخن پایانی
در دنیای فروش، آشنایی با اصطلاحات و مفاهیم کلیدی میتواند نقش بسزایی در موفقیت شما داشته باشد. این اصطلاحات به شما کمک میکنند تا درک بهتری از نیازها و خواستههای مشتریان پیدا کنید و بهطور مؤثرتر با آنها ارتباط برقرار کنید. فروش موفق تنها به محصولات و خدمات عالی بستگی ندارد، بلکه نحوهی ارتباط با مشتری، شناسایی نیازها و استفاده از تکنیکهای مناسب در هر مرحله از فروش نیز اهمیت زیادی دارد.
با یادگیری و بهکارگیری این ۶۰ اصطلاح در فرایند فروش خود، میتوانید مهارتهای خود را به سطح بالاتری برسانید، نرخ تبدیل مشتریان را افزایش دهید و در نهایت، فروش خود را بهبود ببخشید. به یاد داشته باشید که فروش تنها یک تکنیک نیست، بلکه یک هنر است که با آگاهی و تمرین مستمر میتوانید در آن استاد شوید.