انواع مذاکره چیست؟
مذاکره فرآیندی است که در آن دو یا چند طرف با دیدگاهها و خواستههای متفاوت، برای رسیدن به توافقی که برای همه طرفین قابل قبول باشد، تلاش میکنند. انواع مختلفی از مذاکره وجود دارد که هر کدام با توجه به شرایط و اهداف مذاکره انتخاب میشود. در اینجا به برخی از رایجترین انواع مذاکره و توضیح مختصری از هر کدام میپردازیم:
1. مذاکره توزیعی (مذاکره برد – باخت):
در این نوع مذاکره، منابع یا منافع ثابتی وجود دارد که باید بین طرفین تقسیم شود. هر طرف تلاش میکند تا سهم بیشتری از این منابع را به دست آورد و در نتیجه، این نوع مذاکره میتواند جنبه رقابتی داشته باشد. مثالهایی از مذاکره توزیعی شامل مذاکره بر سر قیمت، دستمزد یا تقسیم دارایی در طلاق است.
استراتژیهای رایج در مذاکره توزیعی:
- امتیازدهی: طرفین امتیازاتی را که حاضر به ارائه آن هستند، مبادله میکنند تا به توافقی برسند.
- فشار: یک طرف سعی میکند با اعمال فشار بر طرف دیگر، امتیازات بیشتری به دست آورد.
- ائتلاف: طرفین ممکن است با یکدیگر متحد شوند تا قدرت چانهزنی خود را افزایش دهند.
2. مذاکره یکپارچه (مذاکره برد – برد):
در این نوع مذاکره، طرفین به دنبال راه حلی هستند که برای همه طرفین منفعت داشته باشد. تمرکز بر همکاری و خلاقیت برای یافتن راه حلهای جدیدی است که نیازهای همه طرفین را برآورده کند. مثالهایی از مذاکره یکپارچه شامل مذاکره برای صلح یا مذاکره بر سر یک قرارداد تجاری جدید است.
استراتژیهای رایج در مذاکره یکپارچه:
- پرسش و شنود فعال: طرفین برای درک نیازها و خواستههای یکدیگر تلاش میکنند.
- مبادله اطلاعات: طرفین آزادانه اطلاعات را با یکدیگر به اشتراک میگذارند.
- بارش فکری: طرفین با هم برای یافتن راه حلهای خلاقانه همکاری میکنند.
3. مذاکره چندجانبه:
در این نوع مذاکره، بیش از دو طرف با منافع و خواستههای متفاوت حضور دارند. این نوع مذاکره میتواند پیچیدهتر باشد، زیرا باید به نیازها و خواستههای همه طرفین توجه شود. مثالهایی از مذاکره چندجانبه شامل مذاکرات بینالمللی یا مذاکره بر سر یک قرارداد چند جانبه است.
استراتژیهای رایج در مذاکره چندجانبه:
- ایجاد ائتلاف: طرفین ممکن است با یکدیگر متحد شوند تا قدرت چانهزنی خود را افزایش دهند.
- مدیریت تضاد: طرفین باید راههایی برای حل اختلافات بین خود پیدا کنند.
- ایجاد اعتماد: اعتماد بین طرفین برای رسیدن به توافق ضروری است.
4. مذاکره تیمی:
در این نوع مذاکره، هر یک از طرفین توسط تیمی از افراد نمایندگی میشوند. مذاکره تیمی میتواند در مواردی که مسائل پیچیده و طیف وسیعی از منافع وجود دارد، مفید باشد.
- نقشهای مختلف در مذاکره تیمی:
- رهبر تیم: هدایت تیم و مدیریت مذاکره
- متخصصان: ارائه دانش و تخصص در زمینههای خاص
- مذاکرهکنندگان: مذاکره مستقیم با طرف مقابل
- ناظران: مشاهده مذاکره و ارائه بازخورد
5. مذاکره اصولی:
مذاکره اصولی رویکردی ساختاریافته برای مذاکره است که بر اساس چهار اصل استوار است:
- تمایل به توافق: تمایل به یافتن راه حلی که برای همه طرفین قابل قبول باشد.
- منفعتهای متقابل: تمرکز بر منافع مشترک طرفین.
- گزینه های جایگزین: در نظر گرفتن بهترین جایگزین برای توافق (BATNA).
- استانداردهای عینی: استفاده از معیارهای عینی برای ارزیابی پیشنهادات.
تیپ شخصیتی در مذاکره
تیپ شخصیتی هر فرد، تأثیر بسزایی بر سبک مذاکره او دارد. شناخت تیپ شخصیتی خود و طرف مقابل، به شما کمک میکند تا به درک عمیقتری از رفتارها، انگیزهها و نیازهای طرف مقابل دست پیدا کنید. با شناخت تیپ شخصیتی، میتوانید استراتژیهای مذاکره خود را متناسب با آن تنظیم کنید و احتمال موفقیت در مذاکره را افزایش دهید. برای مثال، اگر طرف مقابل فردی با تیپ شخصیتی تند و سریع است، بهتر است به جای بحثهای طولانی، به ارائه راه حلهای سریع و مختصر بپردازید. یا اگر طرف مقابل فردی محتاط است، باید با ارائه اطلاعات دقیق و مستند، به او اطمینان خاطر دهید.
با شناخت تیپ شخصیتی در مذاکره، میتوانید ارتباط مؤثرتری با طرف مقابل برقرار کنید، به نقاط مشترک دست پیدا کنید و از ایجاد تنش و اختلاف نظر جلوگیری کنید. همچنین، با شناخت نقاط قوت و ضعف خود و طرف مقابل، میتوانید از این اطلاعات برای تقویت موقعیت خود در مذاکره استفاده کنید. به عنوان مثال، اگر شما فردی با تیپ شخصیتی تحلیلگر هستید، میتوانید از این ویژگی برای ارائه تحلیلهای دقیق و منطقی استفاده کنید و طرف مقابل را متقاعد سازید.
سخن پایانی
در پایان، آشنایی با انواع مختلف مذاکره و درک استراتژی های هر یک، اهمیت بالایی در دستیابی به نتایج مطلوب و موثر دارد. مذاکره توزیعی با تمرکز بر تقسیم منابع محدود و مذاکره تلفیقی با هدف ایجاد راهحلهای برد-برد، هر دو در موقعیتهای مختلف کاربرد دارند و انتخاب مناسب بین این دو نوع مذاکره میتواند تفاوتهای چشمگیری در نتایج نهایی ایجاد کند.
همچنین، مذاکرات چندجانبه و درونسازمانی نیز هر یک با چالشها و فرصتهای خاص خود همراه هستند که نیازمند استراتژیهای ویژهای میباشند. در نهایت، توانایی تشخیص و بهکارگیری نوع مناسب مذاکره به عنوان یک مهارت حیاتی، به افراد و سازمانها کمک میکند تا اختلافات را به طور سازنده حل کرده و به توافقات پایداری دست یابند. بدین ترتیب، مهارت مذاکره نه تنها به بهبود روابط و تعاملات کمک میکند، بلکه به توسعه حرفهای و شخصی نیز منجر میشود.